مكث در موفقيت
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



و....باز هم حسین وارث آدم وپرچم آزادگان بر دوش
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



مکث در خشونت
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



مکث در آرایشهای زندگی
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->





  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 



مکث در رابطه2
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



نحوه تحقیق در مورد همسر آینده
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

چگونه قبل از ازدواج در مورد شخص مورد نظر تحقیق کنیم؟

تحقیق در مورد همسر آینده حق مسلم شماست
آن چه که بیشتر از تعیین زمان شروع تحقیق مهم است، مسئله نحوه تحقیق در مورد همسر آینده است.یعنی اینکه باید تحقیق بیشتر از اینکه گسترده و سطحی باشد ، به صورت دقیق و عمیق انجام بگیرد.
یعنی محور تحقیق می بایست ، طرف مقابل شما باشد که قصد ازدواج با شما را دارد.

>>>
پس اول از طریق صحبت مسقیم ، به بررسی رفتار، نحوه نشان دادن احساسات و هم چنین بررسی طرز تفکر فرد می پردازیم .

>>>
سپس باید در محیط زندگی و کار فرد نیز همین 3 مورد را (رفتار ، احساس و افکار) مجددا مورد بررسی قرار داد. معمولا دوستان بسیار نزدیک، پدر و مادر ، برادر و خواهر و ... می توانند اطلاعات دقیقتر و مفیدتری را در این زمینه فراهم نمایند.

زندگی گذشته فرد اطلاعاتی را فراهم می کند که شما بتوانید به وسیله آن آینده زندگیتان را ترسیم نمائید. مثلا فردی که ثبات شغلی ، ثبات تحصیلی نداشته و سابقه طلاق دارد و در حال حاضر هم با پدر و مادرش در موارد متعدد درگیر است و دوستان صمیمی هم ندارد یا بسیار کم هستند، پیش بینی مثبتی نسبت به او وجود ندارد.
 
طرز فكر ، احساس و رفتار همسر آينده خود را از همين الان بايد بشناسيد. كسي كه واكنش غير عقلاني نسبت به يك سئوال منطقي نشان مي دهد، كسي كه احساسات منفي نسبت به يك احساس مثبت نشان مي دهد و از همه مهمتر رفتاري ناصحيح در قبال يك روال عادي و يك هنجار اجتماعي نشان مي دهد، همه اينها امتيازات منفي بوده و شما را راهنمايي مي كند. در واقع تحقيق شما از همين جا شروع شده و جواب سئوالات زيادي را بدون انرژي بدست آورده ايد.
مطالب ذيل در بررسی و تحقیق از طرف مقابل قابل تعمق است (‌يا حتي منفي)
الف) باورها و افكار منفي و غير صحيح
ب) عدم كنترل هيجانات و احساسات
ج) خود راي و متكبر بودن
د) تصميم گيري غير منطقي، احساسي و عجولانه
هـ) ادعا كردن، قضاوت كردن، محكوم كردن و در نهايت اجراي حكم بدون توجه به طرف مقابل
تمام موارد بالا به بررسي بيشتر توسط خود شما ،‌نياز دارد. خلاصه اينكه تمام اين سرنخ ها توسط شما و خانواده محترمتان بايد مورد ارزيابي بيشتر قرار گرفته و با توجه به نتايج حاصله در مرود ازدواج تصميم بگيريد.


همانطور كه اشاره شد چون تحقيق از خود فرد شروع مي شود و بعد به پيرامون او گسترش مي يابد ، پس حتما با اطلاع طرف مقابل انجام مي گيرد( هم به طور مستقيم و هم غير مستقيم) و
 زمان تحقيق به دلخواه شماست ولي لزوما قبل از ازدواج صورت بگيرد (نوشدارو پس از مرگ سحراب فايده اي ندارد).
بلکه برای اینست که گوهر عشق را به جای چند روز برای تمام روز ها ، فصول و همه سالیان عمر با خود حفظ کنیم.اصلا زندگی بی عشق و احساس پشیزی نمی ارزد. اتفاقا همه این مسائل که بیان شد برای اینست که گوهر مقدس عشق و احساس قربانی و لگد کوب نشود و بعد از چند روز متوجه نشویم ، آنچه که به خاطر تشنگی و عطش شدید ما ، به نظر آب میرسید، سرابی بیش نبود!

پنجم: آنچه که در هنگام انتخاب و تصمیم برای ازدواج قابل چشم پوشی نیست ، شرایط حاکم بر روان شماست و همچنین بررسی سایر معیارهای اساسی ازدواج است.
شرایط عاطفی شما مانع یک ازدواج موفق می شود. شما ابتدا باید بر خود حاکم شوید تا بتوانید بر تصمیم ها و انتخاب های خود حکومت کنید.
شما وقتی می توانید خود را صاحب انتخاب بدانید که هم بتوانید بگوئید: « آری» و هم بتوانید بگوئید: « خیر».
وقتی همه انرژی، سعی و توان خود را بر جنبه ای مثبت و آری متمرکز کرده اید یعنی موقعیت مناسبی برای دیدن همه ابعاد ازدواج ندارید. لذا احساس ها و بیان جملاتی مثلِ « به طور دیوانه وار دوست داشتن...» مانع از ارزیابی صحیح شماست.


مطلب دیگر اختلاف سنی بین زن و شوهر می باشد .چنانچه یکی از طرفین به لحاظ سنی و پختگی که نسبت به دیگری دارد بر وی مسلط باشد . او هست که در مورد میزان و چگونگی ارتباط (فعلا) تصمیم می گیرد و طرف دیگر نیز به لحاظ تصمیم ایشان مشوش هست و فرمانبردار ( اما در آینده چقدر این تسلط را می تواند بپذیرد؟!)
البته طبیعی است این اختلافها، الان که در اوج احساس و عشق هستید ، خود را شیرین نشان می دهد، ولی از فردای ازدواج و شروع زندگی کم کم نگرش عوض می شود و مسائل واقعی زندگی جای خود را به تخیلهای عاشقانه می دهد. ( عشقی که به منطق تکیه نکرده است)
هفتم: در نهایت به نظر می رسد هرکس توانایی خوشبخت کردن خود را از طریق همراه کردن احساس و منطق خویش را داشته باشد.


***
البته اینها به معنی زیر پا گذاشتن گوهر عشق و احساس نیست.***

خيلي مهم:عكس العمل طرف مقابل شما در قبال رفتار شما قبل از ازدواج، زير مجموعه رفتار وي پس از تشكيل زندگي با شماست.



مکث در رابطه
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

چرا دختران و پسران دوست می‌شوند؟

 

وجود فكر ازدواج در بین دختران و پسران تنھا نوعی سازوكار دفاعی برای ایجاد رضایت خاطر و رھایی از اضطراب است

در جامعه امروز، تعامل زن و مرد اجتناب ناپذیر است. دختران در محیط های کاری و تحصیلی حضور پررنگ تری دارند و همین مساله می تواند زمینه ساز تعامل های نزدیک تر شود. اما به طور کلی باید دانست که هر ارتباطی، دوستی دختر و پسر نیست.
دوستی دختر و پسر یعنی «ارتباطی که بین دو جنس مخالف وجود دارد و در این ارتباط محبت، صمیمیت، عشق و علاقه قلبی ویژه وجود دارد
در کل، می‌توان گفت که دوستی دختر و پسر آن رابطه ‏ای است که صمیمانه و گرم و عمدتاً پنهانی باشد و از طریق دیدارهای مخفیانه، ارتباط تلفنی و..‌. ایجاد ‏شود. در واقع وقتی احساس کردید در رابطه شما با جنس مخالف، چیزی وجود دارد که دوست دارید آن را از اطرافیان پنهان کنید، چه حس تان به طرف مقابل باشد، چه دیدارهایتان و چه جملاتی که بین شما رد و بدل می شود، بدانید که وارد یک رابطه دوستی شده اید.
مشکلات مالی و شرایط سخت ازدواج در جامعه ما، عوامل مهمی هستند که باعث فرار‌ پسران از ازدواج شده است. بسیاری از جوانان در این زمانه ترجیح می‌دهند خوش باشند. ازاین‌رو، به ازدواج با نگاه منفی می‌نگرند اما از آنجا که زن و مرد هر دو به هم نیازمندند و رفع نیازهای عاطفی و احسا‌سی آنها در حال حاضر از طریق ازدواج به سختی امکان‌پذیر است، متأسفانه شاهد گسترش ارتباطات از نوع ناسالم هستیم.

وعده ازدواج
یكی از بھانه ھای ارتباط بین پسران و دختران جوان، وعده ازدواج از طرف پسر است كه معمولا با این وعده ھا، پسران با دختران ارتباط برقرار می كنند.
دختر و پسر با طرح مسئله ازدواج با یكدیگر رفاقت كرده و سعی می كنند نیازھای عاطفی ھمدیگر را برآورده كنند. حقیقت امر این است كه این وعده ھا در حد خیال باقی مانده و جامه عمل نمی پوشند؛ زیرا خانواده چنین افرادی را در حد لازم پخته و شایسته برای ازدواج نمی یابند. طرح مسئله ازدواج اگر از سوی پسر ھم مطرح شود، با مخالفت خانواده اش روبه رو می شود و حتی اگر پسر به خواستگاری دختر نیز برود، خانواده دختر چنین ازدواجی را نمی پسندند.
بنابراین، وجود فكر ازدواج در بین دختران و پسران تنھا نوعی سازوكار دفاعی برای ایجاد رضایت خاطر و رھایی از اضطراب است. اضطرابی كه در اثر عمل خلاف قواعد و ھنجارھای خانواده و جامعه به وجود می آید.
بھترین روش ایجاد ارتباط، عمل در پرتو اصول دینی است؛ كه خانواده پسر از خانواده دختر خواستگاری كند و تحت نظارت والدین تحقیقات ادامه یابند و از خصوصیات ھمدیگر مطلع شوند.

انگیزه  جنسی
از انگیزه ھای دیگر ارتباط دختر و پسر جوان بھره بری جنسی است. این پدیده در میان اقشاری از جامعه كه از لحاظ رشد فكری و فرھنگی در انحطاط شدیدی به سر می برند، بیشتر دیده می شود.
این افراد برای ارضای غرایز جنسی خود، ھمه ارزش ھای خانوادگی و فردی خود را قربانی می كنند و دست به رفتاری می زنند كه برای اغلب افراد جامعه، بسیار پست تلقی می شود. چنانچه این ارتباط ھای ناپسند منجر به رابطه جنسی بین دختر و پسر شوند، مشكلات زیادی برای دختر  كه قربانی اصلی این رابطه است  به وجود می آید.

درگیری ذھنی درباره اینكه مبادا این ارتباط در آینده برای او مشكل ساز باشد، تعادل روانی اش را به نحو چشم گیری برھم می زند و فشار روانی زیادی بر او تحمیل می كند. چنین دخترانی برای ازدواج با مشكل مواجه می شوند و حاضر به ازدواج نیستند و اگر زمانی با فشار خانواده تن به ازدواج دھند، ھمیشه نگران افشای رابطه گذشته خود ھستند و از اینكه ھمسرشان از رابطه مخفی آنھا در گذشته آگاه شود رنج می برند.



توھم قدرت و جاذبه
یكی دیگر از انگیزه ھای دوستی با جنس مخالف این است كه پسران داشتن دوست دختر را یك قدرت اجتماعی

طولی نمی كشد كه متوجه می شوند این قدرت نمایی و جاذبه ارائه شده، به قیمت ازدست دادن بسیاری از جاذبه ھا و قدرت ھای اجتماعی و شخصیتی دیگر تمام شده است. در نتیجه دوستی ھا به پایان می رسند و حسرت از بین رفتن شرافت و ارزشمندی خویش، دنیایی از تعارض را در درون دختر و پسر باقی می گذارد.

برای خود تصور می كنند و دختران نیز داشتن دوست پسر را یك جاذبه فردی و اجتماعی برای خود به حساب می آورند. اما طولی نمی كشد كه متوجه می شوند این قدرت نمایی و جاذبه ارائه شده، به قیمت ازدست دادن بسیاری از جاذبه ھا و قدرت ھای اجتماعی و شخصیتی دیگر تمام شده است. در نتیجه دوستی ھا به پایان می رسند و حسرت از بین رفتن شرافت و ارزشمندی خویش، دنیایی از تعارض را در درون دختر و پسر باقی می گذارد
دختران و پسران جوانی كه در خانواده مورد بی محبتی قرار می گیرند و از وضعیت روانی و اجتماعی خویش ناراضی ھستند و خود را سرگردان و آشفته می یابند، از طریق برقراری روابط پنھانی با جنس مخالف، درصدد كسب اطمینان خاطر و رضایتمندی بیشتر و ھمچنین در جست و جوی پناه گاھی برای جبران كمبودھای محبتی خود ھستند

پناه جویی به یكدیگر
دختران و پسران جوانی كه در خانواده مورد بی محبتی قرار می گیرند و از وضعیت روانی و اجتماعی خویش ناراضی ھستند و خود را سرگردان و آشفته می یابند، از طریق برقراری روابط پنھانی با جنس مخالف، درصدد كسب اطمینان خاطر و رضایتمندی بیشتر و ھمچنین در جست و جوی پناه گاھی برای جبران كمبودھای محبتی خود ھستند. اما اطمینان خاطری كه دختران و پسران از طریق برقراری دوستی به دنبالش ھستند ھیچ گاه حاصل نمی شود؛ زیرا این روابط پنھانی و به دور از چشم خانواده صورت می گیرد.ميگنا دات آي آر.به ھمین دلیل، دختر و پسر باید وقت و توان زیادی صرف كنند تا بتوانند زمینه این رابطه را فراھم كنند و تحمل ترس و اضطراب مستمری كه دو طرف باید تحمل كنند تا این روابط از چشم آشنایان پنھان بماند، رضایتمندی و آرامشی را كه به دنبال آن ھستند، خنثی می كند.
در برخی از جوانان علاوه بر کمبود محبت، کمبود اقتصادی ھم وجود دارد. البته این مسئله بیشتر در افرادی که خانواده آنھا به لحاظ مالی در سطح پایینی بوده است و قصدشان برای برقراری ارتباط با جنس مخالف، تأمین مالی و عاطفی توسط طرف مقابل است. آنھا برای رسیدن به ھدفشان اغلب با افرادی دوست می شوند که از نظر مالی بالاتر از خودشان ھستند و این دوستی، علاقه و ازدواج را بھانه ای برای رابطه شان معرفی می کنند.

روابط آسیب زا

ارتباط و مواجھه پسران و دختران، امری اجتناب ناپذیر است. ھنگامی كه از روابط دختران و پسران به عنوان معضل اجتماعی و آسیب زا یاد می شود، منظور روابط پنھانی، غیرعادی و ناپخته ای است كه به دور از ھرگونه شناخت كافی بوده و به صورت ھیجانی، تخیلات و رۆیاھای غیرواقعی صورت می گیرد. دختران و پسرانی كه به منظور جلب توجه جنس مخالف و با ھدف دوست یابی از بین آنان، افرادی مانند خود را می یابند و روابط نامتعادلی برقرار می كنند، معمولا با احساس سرخوردگی و بیھودگی و نیز احساس بیزاری از خود به خانه باز می گردند.
غریزه جنسی غریزه ای نیرومند است که ھرچه بیشتر اطاعت شود، سركش تر می شود؛ ھمچون آتشی كه ھرچه بیشتر به آن خوراك بدھند، شعله ورتر می شود.

نظر اسلام چیست؟

رابطه دوستى بین دختر و پسر
این نوع رابطه از نظر اسلام حرام است و قرآن دوستى بین دختر و پسر و این‌گونه روابط را نهى کرده است، زیرا عفت عمومى جامعه با این نوع روابط آسیب جدى می‌بیند و پایه‌هاى ازدواج و خانواده سست می‌شود و صدها مفسده اخلاقى براى دختر، پسر و جامعه به‌وجود می‌آید.
با توجه به شرایط خاص دوران جوانى و طولانى ‌بودن دوران تجرد برخی از افراد و خطرات جدى تمایلات آشکار و پنهان غرایز نفسانى، لازم است پسران و دختران، روابط خود را از نظر کمّى و کیفى تحت کنترل قرار دهند و در سطح ضرورت حفظ کنند.

بنابراین، توصیه ما این است که به نکات زیر توجه کرده و حتماً به آنها عمل کنید:
1- اگر ضرورتى نیست، از ایجاد رابطه با نامحرم پرهیز شود و دختران در مقابل افراد نامحرم به‌جای رفتارى صمیمانه، رفتارى متکبرانه داشته باشند. در احکام شرعى آمده است که در غیر ضرورت، مکروه است که مرد با زن هم ‌صحبت شود، مخصوصاً زن و مرد جوان.  علت این است که چه‌ بسا همین هم‌ صحبت ‌شدن‌ها غرایز جنسى افراد را تحریک و یک الفت و محبت شهوانى بین مرد و زن ایجاد کند و نقطه آغازى براى غوطه‌ورشدن در انحراف و فساد شود. به ‌هر حال، انسان باید دقیقاً درون خود را بکاود و باطنش را عمیقاً مطالعه کند تا بفهمد که صحبت‌ کردن با افراد نامحرم، چه ضرورتى براى او دارد.

2- در صورت ناچارى و ضرورت روابط با نامحرم، تا آنجا که به شکستن حریم احکام الهى منجر نشود، اشکالى ندارد. بنابراین، گفت‌وگو و نگاه‌هاى متعارف و بدون قصد لذت و ریبه اشکالى ندارد. اما لازم است که ارتباط در کلاس‌ها، به‌گونه‌اى باشد که کمترین اختلاط پدید آید و در معاشرت و گفت‌وگو، هنجارهاى شرعى زیر رعایت شود:
-از گفت‌وگوهاى تحریک‌کننده پرهیز شود؛
-از نگاه‌هاى آلوده و شهوانى خوددارى شود؛
-حجاب شرعى رعایت شود؛
-قصد تلذذ و ریبه در کار نباشد؛
-دو نفر نامحرم در محیط بسته تنها نباشند.      


 



مکث در انسان بودن
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 



مکث در احساسات
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 



مکث در شروع
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 



مکث در داشته ها
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 



مکث در رنگها
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 
 
 
قرمز
محرک اعصاب، دارای روحیه تهاجمی، هیجانی، اهل رقابت، اهل عمل، با آرزوهای زیاد، سلطه طلب
، مستقل، برون گرا، بسیار فعال، كینه توز
. نارنجی:
خون گرم و صمیمی، پر اشتها، پر ذوق، با سلیقه، مهربان، تا حدی مستقل، شخصیت ثابت، برون گرا، خوش گذران،
دست و دلباز، هیجانی و احساساتی، محكم و استوار.
زرد:
پر نشاط و روحیه ی فعال، غیر مستقل ( وابسته‌)، تغییر پذیر، توسعه طلب، آینده نگر ، بلند پرواز، پر توقع،
متكبر و اصیل، برون گرا، اهل تحقیق و پژوهش، گاهی اوقات بی احساس.           
سبز
اهل خودنمایی و عرض اندام، دارای حالت تدافعی، دارای عزت نفس، مراقب خویش، خودخواه
، غیر فعال، مستقل، مصّر و لجباز، دارای تعلقات، تغییر ناپذیر، ساكت و آرام، روحیه جوانی.
فیروزه ای
آرام و صبور، غیر مستقل، شخصیت ثابت، با اراده، دارای قدرت درك زیاد، فعال و پر انرژی
، مذهبی و دین گرا، بی آلایش و متین، مهربان و یاری دهنده، برون گرا، دارای روحیه اجتماعی،
محكم و استوار
. آبی:
غیر مستقل و تابع دیگران، دارای روحیه اتحاد با دیگران، دارای روحیه مشاركت و همكاری
، خواستار رضایت و خشنودی اطرافیان، سرشار از عشق و محبت، دارای قدرت درك زیاد دارای طبع حساس
، آرامش بخش و آرامش طلب، منطقی و ملایم، متواضع، در بعضی زمینه ها سرد، دور اندیش،
بنفش یا صورتی مضطرب و ترسو، حساس و احساساتی، اغلب افسرده، نگران از اعمال و رفتار خویش،
غیر مستقل، راحت طلب، شخصیت متغیر، كم حرف، بسیار دور اندیش، عجول و خراب كار
، رویایی و خیالاتی، اعتماد به نفس پایین،
سفید و طوسی
صبور و شكیبا، خواستار راستی و صداقت، دارای روحیه درستكاری، خوش برخورد، میانه رو
، تا حدی مستقل، دانش طلب، طبع بالا، ساده و بی ریا، درون گرا، آینده نگر، كمی از خود راضی.
قهوه ای
خانواده دوست، درون گرا، خسیس و پول دوست، اصالت طلب، ساده لوح، كم حرف و دهان بین
، به فكر منافع، چند شخصیتی، اراده ضعیف، غیر مستقل ( برای خانواده )، تغییر حالت آنی، فراموش كار.
 
سیاه
خشن و جسور، با جذبه، درون گرا و موذی، اراده در تصمیم، پر انرژی، با سیاست در رفتار 
، خواستار تنهایی و گوشه گیر، پر توقع، كاملاً مستقل، تیزبین و با هوش، كینه توز، خود پرست


 
 
 
 
 
 
 


مکث در نوع بیان
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

 

مشکلات زندگی!!!

 

استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت

که همه ببینند.

بعد از شاگردان پرسید:
به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟
شاگردان جواب دادند:

50 گرم، 100 گرم ، 150 گرم
استاد گفت:
من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقا“ وزنش چقدراست. اما سوال من این است:

اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد.
استاد پرسید:
خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟
یکی از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد میگیرد.
حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟
شاگرد دیگری جسارتا“ گفت: دست تان بی حس می شود.
عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج می شوند.

و مطمئنا“ کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند.
استاد گفت: خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟
شاگردان جواب دادند: نه
پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود؟
درعوض من چه باید بکنم؟
شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید.
استاد گفت:

دقیقا“ مشکلات زندگی هم مثل همین است.
اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید.
اشکالی ندارد. اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد.
اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.
فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است.

اما مهم تر آن است که درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید.
که درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید.
به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرند، هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید

و قادر خواهید بود از عهده هرمسئله و چالشی که برایتان پیش می آید، برآیید!
دوست من، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذاری.خنده

 

 



مکث در دل
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

دلت که گرفت


اون لبخندی که برای پنهان کردن دردت میزنی،
لبخند خداست به بنده اش
اون لبخندی هم که پشتش خدا باشه،
تمام مشکلاتو حل میکنه...
خدا تلفن ندارد، اما من با او صحبت میکنم
فیسبوک ندارد، اما من دوست او هستم
توییتر ندارد، اما من او را دنبال میکنم...
.
با خدا دعوا کردم با هم قهر کردیم فکر کردم دیگه دوستم نداره
رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ریختم و خوابم برد
صبح که بیدار شدم مامانم گفت نمیدونی از دیشب تا صبح چه بارونی میومد...
.
تمام خوبی ها را برایت آرزو می کنم، نه خوشی ها را
زیرا خوشی آن است که تو می خواهی
و خوبی آن است که خدا برای تو می خواهد...
.
نیایش یعضی از ما آدم ها با خدا
و درخواست از او برای حضور در زندگیمان
مانند شیطنت بچه هایی است که در می زنند و فرار می کنند...
.
زمانبندی خدا بی نظیر است،
نه هیچگاه دیر نه هیچگاه زود
کمی بردباری می طلبد و ایمان بسیار،
اما ارزش انتظار را دارد
قربون خدای بزرگم برم که اگه خطا کنم
نهایت قهرش بین دو اذانه
دوباره صدام میکنه...
.. ﻫﻤﻴــــﺸﻪ ﺳــﺮﻡ "ﺑﺎﻻﺳــﺖ"،
ﭼــﻮﻥ ﺑــﺎﻻی ﺳــﺮﻡ "ﺧﺪﺍﺳــﺖ"

گرفتار آن دردم که تو درمان آنی،
بنده آن ثنایم که تو سزای آنی...
 پروردگارا
بیشتر می جوئیم و کمتر می یابیم
وقتی تو را در نظر نداریم...
پروردگارا...
مهارت مراقبت از آنچه را که به ما بخشیده ای
در قلبمان بکار

زیرا ما در از دست دادن استاد شده ایم....
جواب آزمایش الهی مون، درست در نمیاد
اگر عمری از حرام و لقمه اش ناشتا نباشیم....
شک دارم که خالق دانه های انار
زندگی مرا بی نظم چیده باشد....
از خدا برگشتگان را کار چندان سخت نیست
سخت کار ما بُوَد کز ما خدا برگشته است....
الهی
همنشین از همنشین رنگ می گیرد،
خوشا آن که با تو همنشین است....
خدایا تو میدانی آنچه را که من نمیدانم
در دانستن تو آرامشیست و در ندانستن من تلاطمها
تو خود با آرامشت تلاطمم را آرام ساز....
به خاطر بسپاریم که
همراهی خدا با انسان مثل نفس کشیدن است
آرام، بی صدا، همیشگی....
الهـــی
چون در تـــو نگریـم شاهیــم و تــاج برسـر
وچون به خـود نگیریـم، خاکیــم و خاک برسـر...
وقتی چشم امیدتان به خدا باشد و باور و ایمان قوی داشته باشید:
هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که راست نباشد
هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که پیش نیاید
هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که دیر نپاید....
ﺷﻌﺎﻉﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻴﺖ ﺭا ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺯﻳﺎﺩ ﻛﻦ،
ﺁﻧﻘﺪﺭﻛﻪ ﺭﻭﺯی ﺑﺘﻮاﻧﻲ ﻫﻤﻪ ﺭا ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺩﻫﻲ
ﺁﻥﻭﻗﺖ ﺗﺎ ﺧﺪا ﻓﺎﺻﻠﻪای ﻧﻴﺴﺖ....
خدایاخواستم بگویم تنهایم
اما نگاه خندانت مرا شرمگین کرد
چه کسی بهتر از تو.
کار خدا نشد ندارد،
او خوب می داند چطور در و تخته را به هم جور کندخواسته هایت را به او بسپار،
او حتما راهی برای رسیدن، به تو نشان خواهد داد...
خدایا مرا ببخش
که همواره در گرفتاری هایم؛ دنیا را از تو خواسته ام
الهی دستانی عطا کن که تو را برایم از تو بخواهد...خدایا به تنهاییت قسم،
ما را به آنچه که قسمتمان نیست عادت نده.
زَهر است عطای خلق هرچند که دوا باشد
حاجت از کی طلبی جایی که خدا باشد ؟..
خدایا شکرت که مرا از تمام وابستگی ها می رهانی
و ترس از دست دادن را از من دور کردی
و چنان روحم را بزرگ کردی که دلبسته باشم نه وابسته...
وقت دعا خجالت نکش،
نگو من گناهکارم و صدامو نــمیشنوه
اونـی که اون بالاست بیشتر از اونی که تو فکر میکنی هـــواتـو داره....
آرامش چیست؟ نگاه به گذشته و شکر خدا
نگاه به آینده و اعتماد به خدا
نگاه به اطراف و جستجوی خدا
نگاه به درون و دیدن خدا
لحظه تان سرشار از بوی خدا!.
شک نکن

درست در لحظه ی آخر، در اوج توکل و در نهایت تاریکی
نوری نمایان می شود، معجزه ای رخ می دهد
و چه زیبا خدا از راه می رسد....
روزهای بدی در زندگی آدم می رسد،
که هیچ کسی حتی نمی پرسد "خوبی؟"
برای چنین روزهای بدی، نیاز به یگانه مهربانِ دلسوزی داری
به شرطی که در روزهای خوب فراموشش نکرده باشی و نامش چه زیباست...
"خــــدا"

 

 

 

 

 

 

 

 



حدودروابط پسر ودختر
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

در مورد ارتباط میان دختر و پسر ضرب المثلی وجود دارد که دختر را به پنبه و پسر را به آتش مانند می کند که بدون شک در صورت نزدیک شدن آن دو به یکدیگر، پنبه شعله ور می شود. این ضرب المثل به عنوان یک گزاره ی رفتاری و یک الگوی اجتماعی در میان افراد جامعه وجود دارد. خانواده ها با این گزاره رفتاری به تربیت و خط دهی فرزندان اهتمام می ورزند، در حالی که این سخن به معنای نادیده گرفتن اراده و اختیار انسان و پایین آوردن شخصیت والای انسانی افراد در حد جمادات است که امری غیر صحیح و به دور از دلیل می باشد.

 آنچه مهم می نماید این است که باید رفتار ها و ارتباطات دارای مرز و همراه با رعایت اصول برخاسته از شرع باشد که در این فرض، ارتباط هیچ منعی ندارد. در تربیت فرزند مهم این است که معرفت بخشی مناسب و به جا انجام پذیرد، یعنی والدین باید تلاش کنند نوجوان و جوان خود را در خود نگهداری، بصیرت لازم ببخشند، یعنی لازم است والدین علت نهی و یا امر خود را در مورد رفتار های مختلف بیان کنند تا فرزند در یک سردرگمی تربیتی قرار نگیرد، امری که در موارد مختلف مورد اهتمام قرآن کریم بوده و به عنوان اصلی متقن مورد اشاره قرار گرفته است. قرآن در هر زمینه ای نخست معرفت بخشی می کند و در مرحله ی بعد حکم خاص آن را بیان می نماید.

در نتیجه لازم است برای ساختن جامعه ای سالم و متعادل در وهله ی اول به افراد شناخت و بینش رفتاری صحیح داده شود تا رفتار ها کورکورانه و آسیب پذیر نباشد.

دختر و پسر هر یك در مقابل جنس مخالف باید چه رفتاری داشته باشند؟

سعی كنیم واقعیت جنس مخالف را بشناسیم :بسیاری از دختران تصوراتی بسیار ایده‎آل و تخیّلی از جنس مخالف در ذهن خود می‎پرورانند. از نظر روان‎شناسی این یكی از اشتباهات رایج بین انسان‎ها، بالخصوص نوجوانان و جوانان است كه باید از چنین تفكری اجتناب كنند. بنابراین در مورد جنس مخالف نباید دچار تفكر افراطی شد.

هیجانات خود را در برخورد با جنس مخالف كنترل كنیم

ما باید سعی كنیم به طور كلی بر هیجانات خود در زندگی غلبه كنیم و رفتارهایمان را عاقلانه ارادی و با دلیل انجام دهیم. یكی از هیجاناتی كه در این مورد باید رعایت شود این است كه از خجالت‎زدگی در برابر آنان خودداری كنیم و با جایگزین ساختن حیا، به جای خجالت و رعایت حدود شرعی و اجتماعی می‎توان رابطه صحیحی با جنس مخالف ایجاد نمود. یكی دیگر از هیجاناتی كه در برخور دبا جنس مخالف باید كنترل شود «ترس» است. برخی از دختران از پسرانی كه در راه مدرسه و یا محل می‎بینند می‎ترسند و همین ترس موجب برخی از لغزش‎ها می‌شود.

یكی از مهم‌ترین نشانه‎های رشد اجتماعی هر فرد شناخت حدود رفتار خود با افراد مختلف است. باید دانست كه با هر فردی تا چه حدی می‎توان نزدیك شد و راجع به مسائل مختلف به گفت‌وگو پرداخت

برخی دیگر از دختران از این‌كه پسری به او و یا خانواده آن‌ها آسیبی برساند می‎ترسند و ممكن است به همین دلیل به برخی از خواست‎های پسر پاسخ گویند. ترس در هر صورت مشكل‎آفرین است. اوّلاً باید بدانیم جنس مخالف ترسی ندارد و بخصوص اگر با تهدید روبرو شدیم می‎توان با شجاعت تمام در مقابل آن ایستاد.

حدود رفتار اجتماعی با جنس مخالف را بشناسیم

یكی از مهم‌ترین نشانه‎های رشد اجتماعی هر فرد شناخت حدود رفتار خود با افراد مختلف است. باید دانست كه با هر فردی تا چه حدی می‎توان نزدیك شد و راجع به مسائل مختلف به گفت‌وگو پرداخت.

دختر خانمی كه در یكی از شهرهای كوچك به یكی از پسرهای محله نامه‎ای داده بود، در پی یك اختلاف خانوادگی متوجه می‌شود آن پسر، نامه را در پانصد نسخه تكثیر و در سطح شهر پخش كرده است. این دختر خانم امروز حتی از خانه نمی‌تواند خارج شود زیرا همه به او بدبین هستند. این مورد و مواردی از این قبیل نشانگر آن است كه عدم رعایت حدود رفتاری با جنس مخالف تا چه حد می‌تواند زیانبار باشد.

بنابراین، ملتزم شدن زنان به دستورات و قوانین حكیمانه الهی بهترین عامل حفظ شخصیت و مصونیت آنان از سقوط و انحراف می‌باشد كه در زیر به اختصار بررسی می‎كنیم.

پرهیز از تحریك و جلوه‎گری

 خداوند در قرآن كریم می‌فرماید: «(زنان) هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانشان معلوم شود و صدای خلخال كه برپا دارند به گوش رسد».(1)

 این آیه مباركه، زنان را از حساس نمودن مردان و جلب نظر آنان به زینت‎های پنهان نهی می‎كند تا سبب تحریك غریزه‎ی آنها نشود.

هم‌چنین در خطابی به زنان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌فرماید: «ای همسران پیامبر، شما هم‌چون زنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه كنید، پس به گونه‎ای هوس‎انگیز سخن نگویید كه بیماردلان در شما طمع كنند، و سخن شایسته بگویید.»(2)

حضرت علی ـ علیه السّلام ـ در نهج‌البلاغه بیان شیوا و جامعی در این زمینه دارد و روش برخورد اجتماعی دختران و زنان را روشن می‌كند و می‌فرماید: زنان و دختران مؤمن باید سه صفت را كه برای مردان بد است داشته باشند: تكبر، ترس، بخل

تكبر: یعنی در مقابل نامحرم با قاطعیت و وقار صحبت كنند و از حرف زدن باعشوه و تبسم كه دیگران را تحریك می‌كند، بپرهیزد؛

ترس به این معنی كه: بترسد از تنها بودن و تنها ماندن با شخص نامحرم.

بخل: یعنی در حفاظت مال خود و شوهر، كمال دقت و وسواس را بخرج دهند و امانت دار اموال همسر و خانه و پیام‎آور قناعت و صرفه‎جویی باشند.(3)

با بررسی موارد متعددی از آسیب‎های اجتماعی كه متوجه زنان و دختران می‌شود درمی‎یابیم كه تحریك و جلوه‎گری زنان موجب پیدایش آن آسیب‎ها شده است.

 حفظ عفت و حیا

عفت و حیا برای زن سرمایه ارزنده‎ای به شمار می‎آید و بزرگ‌ترین مانع برای فریب و لغزش و انحراف زن است. عفت و حیا از خصوصیات روحی زن و سرمایه سلامتی اخلاقی و روانی او و حتی موجب سلامت جامعه و پاكدامنی مردان است. از این روی، امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌فرمایند: «حیا ده سهم است كه نه سهم در زنان و یك سهم در مردان است.»(4)

و در روایت دیگری می‌فرماید: "لا ایمانَ لمن‏ْ لاحیاء لَهُ؛ كسی كه حیا ندارد ایمان ندارد."(5)

در فرموده‎ای از امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ نیز می‎خوانیم: «الحیاءُ ثمره العِفّه؛ حیا میوه پاكدامنی است.»(6)

هنگامی كه به هر علّت پاكدامنی فرد كم شود شرم و حیای او نیز كاسته می‌شود. بنابراین زنان و دختران باید در جامعه و بیرون منزل، باوقار و عفاف و متنانت ظاهر شوند و در عین رسیدگی به كار و تحصیل خود، به گونه‎ای رفتار نمایند كه از نگاه‎های آلوده دور بوده، سبب تحریك و جلب توجّه شهوانی دیگران نشوند

 پرهیز از خوش‎باوری ساده‎لوحانه

زن دارای حسن نیت و خوشبینی است و این خود حكایت از فطرت پاك و خداآشنایی او دارد. این خوش‎بینی و زودباوری زن گاه سبب می‌شود كه اگر از سوی غریبه‎ای به وی اظهار علاقه شود بدون تردید در صداقت اظهار كننده، آن را باور كند.

در حالی كه اكثر علاقه و محبت‎هایی كه از طرف افراد بیگانه به زن می‌شود جنبه فریب و سودجویی دارد و باصداقت و خیرخواهی همراه نیست. گزارش‎ها نیز حاكی از آن است كه لغزش و انحراف اغلب دختران و زنان به علّت كمبود محبت و فریفته شدن به محبت‎های دروغین بوده است.

بنابراین وظیفه زن است كه وجود ظریف و حساس خویش را از این سبب دور بدارد و به اظهار علاقهها و وعدههای افراد بیگانه خوشبین نباشد و میان آنان و خویش، حریم پاكی را حفظ كند تا از زیان‎های پرفریب بوالهوسان مصون بماند.

 امتناع از خلوت كردن با فرد نامحرم

 دختر و زن جوان باید حریم محرم و نامحرم را حفظ كند و از توقف در محل خلوت با فرد نامحرم پرهیز نماید. از این روی، در دیدگاه اسلامی قرار گرفتن زن و مرد نامحرم در یك اتاق كه در آن بسته بوده و عبور و مروری بر آن نیست حرام است هر چند آنان مشغول خواندن نماز، دعا، قرآن و.... باشند چرا كه خالق و آفریننده بشر می‎داند كه در چنین حالتی افتادن به دام گناه قطعی است مگر آن‌كه معجزه‎ای رخ دهد و از چندهزار نفر یك نفر پاك از این مهلكه بدر آید. هم‌چنین دختران جوان برای آن‌كه بتوانند خویش را از انحراف‎ها حفظ كنند لازم است:

از پوشیدن لباس‎های تنگ و چسبیده حتی در مقابل برادر و خویشان محرم نیز خودداری كنند.

با دوستان مؤمن و خوب رفت و آمد و مجالست كنند و از همنشینی با دوستان بی‎بندوبار و منحرف (هر چند از نزدیكان و خویشاوندان) اجتناب نمایند. از شوخی و خنده با نامحرمان خودداری كنند و هنگام سخن گفتن با آنان جدی و باوقار سخن بگویند.

تذكر: یكی از حكمت های اذن پدر برای ازدواج دختر این است كه پدران با تجارب، مهر و علاقه عاقلانه خود مانع فریب خوردن دختران توسط مردان بوالهوس می شوند.

پی نوشت ها:

1-سوره نور، آیه 31

2-سوره احزاب، آیه 32

‎3-نهج‌البلاغه، فیض الاسلام، حكمت 226

4-مجلسی، بحالارانوار، ج 103، ص 244

5- مجلسی، بحالارانوار، ج 78، ص 111

6- آمدی، غررالحكم، حدیث4612

 

 



خواندنیهای دیدنی
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

اندکی تفکر...(سخن بزرگان)

خواندنیهای دیدنی

هر آموزشگاهی را که باز کنید، در زندانی را بسته اید

 

     آدم ها در اصل توان تحمل خوشبختی را ندارند ، طالبش هستند ، بی تردید ،
    ولی همین که بهش برسند ،
    حرص و جوش می زنند و خواب چیزهای دیگری را می بینند .
    باغ گذر - مارگریت دوراس
*********سخن بزرگان*********
    افتادگي يا گردن نهادن و خشنود بودن و يا هرچه مي خواهيد نامش را بگذاريد،
    نشانه سستي و درماندگي است...
    جين وبستر
*********سخن بزرگان*********
    دوستان در زندان به كار آيند كه بر سر سفره،
    همه دشمنان دوست نمايند.
    سعدی
*********سخن بزرگان*********
    چه شادي هايي كه زير پاي انسانها سركوب شدند،
    زيرا بيشتر افراد به آسمان توجه دارند و آنچه را كه زير پاهايشان است ناديده مي گيرند.
    گوته
*********سخن بزرگان*********
    اگر مي دانستيد كه يك محكوم به مرگ هنگام مجازات تا چه حد آرزوي بازگشت به زندگي را دارد،
    آنگاه قدر روزهايي را كه با غم سپري مي كنيد، مي دانستيد...
    بوعلی سینا
*********سخن بزرگان*********
    چهره ي خود را به سوي خورشيد بگردان،
    آن گاه تمام سايه ها پشت سر تو خواهند افتاد...
    هلن كلر
*********سخن بزرگان*********
    آن چه امروز از آنِ شما است،
    يك روز به ديگري سپرده مي شود...
    جبران خليل جبران
*********سخن بزرگان*********
    ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﻳﺶ، ﻣﻴﺰﺍﻥﻛﺎﺭﻛﺮﺩ ﻣﻐﺰﺷﺎﻥ ﻳﻚﻣﻴﻠﻴﻮﻧﻴﻮﻡ ﻣﻌﺪﻩ ﺷﺎﻥ ﺑﻮﺩ،
    ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻛﺮﻩ ﻱ ﺯﻣﻴﻦﺗﻌﺮﻳﻒ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺩﺍﺷﺖ...
    ﺁﻟﺒﺮﺕ ﺍﻧﻴﺸﺘﻴﻦ
*********سخن بزرگان*********
    ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺩﺍﻧﺎ ﻛﻮﺷﺶ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻫﻤﺮﻧﮓﻣﺤﻴﻂ ﺳﺎﺯﻧﺪ،
    ﺍﻣﺎ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﺳﻌﻲﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻣﺤﻴﻂ ﺭﺍﺑﻪ ﺭﻧﮓ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﻧﺪ.
    ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻟﻴﻞ، ﺗﺤﻮﻻﺕ ﻭ ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﻫﺎﻱﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﻳﻮﺍﻧﮕﺎﻥﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ...
    ﺁﻧﺪﺭﻩ ﻣﻮﺭﻭﺍ
*********سخن بزرگان*********
    ﺍﻣﻴﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺍﺯﺁﺭﺯﻭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭﻧﺪ
    ﻭ ﻋﺸﻖ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪﺑﺮﺍﻳﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﻱ ﮔﺮﻓﺘﻦﺍﺳﺖ.
    ﻓﺮﻧﺎﻧﺪﻭ ﭘﺴﻮﺍ
*********سخن بزرگان*********
    ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻲ ﺑﺨﺸﺪ، ﻟﺬﺕﺑﺒﺮﻳﺪ،
    ﻭﻟﻲ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺁﺯﺍﺩ ﻭ ﺭﻫﺎ ﺑﺎﻗﻲ ﺑﻤﺎﻧﻴﺪ...
    ﭘﻴﺘﺮ ﻣﻚ ﻭﻳﻠﻴﺎم
*********سخن بزرگان*********
    ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺮﮔﺰ ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻣﺰﻩ ﺍﺵ ﺭﺍﻧﭽﺸﻴﺪﻩ ﻫﻮﺱ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﺪ،
    ﺍﻣﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻳﻜﺒﺎﺭ ﻣﺰﻩ ﻧﻌﻤﺘﻲ ﺭﺍﭼﺸﻴﺪ،
    ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺩﻳﮕﺮ ﻣﺤﺮﻭﻣﻴﺖﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ...
    ﺟﻴﻦ ﻭﺑﺴﺘﺮ
*********سخن بزرگان*********
    ﺁﻥ ﭼﻪ ﺑﺎ ﺧﺸﻢ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ، ﺑﺎ ﺷﺮﻡ ﺑﻪﭘﺎﻳﺎﻥ ﻣﻲ ﺭﺳﺪ...
    ﺑﻨﺠﺎﻣﻴﻦ ﻓﺮﺍﻧﻜﻠﻴﻦ
*********سخن بزرگان*********
    وقتی تمام ورق های دستتان نشان می دهند که بازنده اید ،
    تنها راه پیروزی شکست قوانین است .
    کتاب اوهام - پل استر
*********سخن بزرگان*********
    هرگز با احمق ها بحث نکنید.
    آنها اول شما را تا سطح خودشان پایین می کشند،
    بعد با تجربه ی یک عمر زندگی در آن سطح، شما را شکست می دهند!
    مارک تواین
*********سخن بزرگان*********
    آدم بدبین، سختی را در هر فرصتی می بیند،
    آدم خوش بین فرصت را در هر سختی.
    چرچیل
*********سخن بزرگان*********
    امید در زندگانی بشر به همان میزان اهمیت دارد که بال برای پرندگان.
    ویکتور هوگو
*********سخن بزرگان*********
    عشق عبارت است از وجود یک روح در دو کالبد؛
    عاملی است که دو تن را مبدل به فرشته واحدی می‌کند.
    ویکتور هوگو

*********سخن بزرگان*********
    چقدر عاقلند آنهایی که در عشق احمق اند.
    ویکتور هوگو

*********سخن بزرگان*********
    علت اینکه ما از موسیقی خوشمان می‌آید این است که در دنیای رؤیاهای خود فرو می‌رویم.
    سرشت‌های عالی، موسیقی را دوست می‌دارند،
    اما بهتر می‌دانند که از آن به عنوان ابزاری برای رسیدن به رؤیاهای خویش استفاده کنند.
    ویکتور هوگو

*********سخن بزرگان*********
    خنده حد فاصل میان انسانها را کم می کند.
    ویکتور هوگو

*********سخن بزرگان*********
    من اشخاص زنده را آنانی می دانم که مبارزه می کنند.
    بی مبارزه زندگی مرگ است.
    ویکتور هوگو
******** 

s



  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



مکث درانجام وظیفه
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



باشادباش سال نو
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



مکث در درد واره ها
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

دردهای من جامه نیستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته ی سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان بر آورم

دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است

دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنه ی شناسنامه هایشان
درد می کند

من ولی تمام استخوان بودنم
لحظه های ساده ی سرودنم
درد می کند

انحنای روح من
شانه های خسته ی غرور من
تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است
کتف گریه های بی بهانه ام
بازوان حس شاعرانه ام
زخم خورده است

دردهای پوستی کجا؟
درد دوستی کجا؟

این سماجت عجیب
پافشاری شگفت دردهاست
دردهای آشنا
دردهای بومی غریب
دردهای خانگی
دردهای کهنه ی لجوج

اولین قلم
حرف حرف درد را
در دلم نوشته است
دست سرنوشت
خون درد را
با گلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟
درد
رنگ و بوی غنچه ی دل است
پس چگونه من
رنگ و بوی غنچه را ز برگهای تو به توی آن جدا کنم؟

دفتر مرا
دست درد می زند ورق
شعر تازه ی مرا
درد گفته است
درد هم شنفته است
پس در این میانه من
از چه حرف می زنم؟

درد، حرف نیست
درد، نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم؟

دردهای من
جامه نیستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته ی سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان بر آورم

دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است

دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنه ی شناسنامه هایشان
درد می کند

من ولی تمام استخوان بودنم
لحظه های ساده ی سرودنم
درد می کند

انحنای روح من
شانه های خسته ی غرور من
تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است
کتف گریه های بی بهانه ام
بازوان حس شاعرانه ام
زخم خورده است

دردهای پوستی کجا؟
درد دوستی کجا؟

این سماجت عجیب
پافشاری شگفت دردهاست
دردهای آشنا
دردهای بومی غریب
دردهای خانگی
دردهای کهنه ی لجوج

اولین قلم
حرف حرف درد را
در دلم نوشته است
دست سرنوشت
خون درد را
با گلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟
درد
رنگ و بوی غنچه ی دل است
پس چگونه من
رنگ و بوی غنچه را ز برگهای تو به توی آن جدا کنم؟

دفتر مرا
دست درد می زند ورق
شعر تازه ی مرا
درد گفته است
درد هم شنفته است
پس در این میانه من
از چه حرف می زنم؟

درد، حرف نیست
درد، نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم؟

                                                               زنده یاد قیصر امین پور

 

 

 



مکث در کلام
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

* زندگي همچون بادکنکي است در دستان کودکي که هميشه ترس از ترکيدن آن لذت داشتن آن را از بين ميبرد

* شاد بودن تنها انتقامي است که ميتوان از دنيا گرفت ، پس هميشه شاد باش

* امروز را براي ابراز احساس به عزيزانت غنمينت بشمار شايد فردا احساس باشد اما عزيزي نباشد

* کسي را که اميدوار است هيچگاه نا اميد نکن ، شايد اميد تنها دارائي او باشد

* اگر صخره و سنگ در مسير رودخانه زندگي نباشد صداي آب هرگز زيبا نخواهد شد

* هيچ وقت به خدا نگو يه مشکل بزرگ دارم به مشکل بگو من يه خداي بزرگ دارم

* بيا لبخند بزنيم بدون انتظار هيچ پاسخي از دنيا

* باد مي وزد ميتواني در مقابلش هم ديوار بسازي ، هم آسياب بادي تصميم با تو است

* دوست داشتن بهترين شکل مالکيت و مالکيت بدترين شکل دوست داشتن است

* خوب گوش کردن را ياد بگيريم گاه فرصتها بسيار آهسته در ميزنند

* وقتي از شادي به هوا ميپري ، مواظب باش کسي زمين رو از زير پاهات نکشه

* مهم بودن خوبه ولي خوب بودن خيلي مهم تره

* فراموش نکن قطاري که ار ريل خارج شده ، ممکن است آزاد باشد ولي راه به جائي نخواهد برد

* اگر در کاري موفق شوي ، دوستان دروغين و دشمنان واقعي بدست خواهي آورد

* زندگي کتابي است پر ماجرا ، هيچگاه آن را به خاطر يک ورقش دور نينداز

* مثل ساحل آرام باش ، تا مثل دريا بي قرارت باشند

* جائي در پشت ذهنت به خاطر بسپار ، که اثر انگشت خداوند بر همه چيز هست

* يک دوست وفادار تجسم حقيقي از جنس آسماني هاست که اگر پيدا کردي قدرش را بدان

* فکر کردن به گذشته ، مانند دويدن به دنبال باد است

* آدمي ساخته افکار خويش است، فردا همان خواهد شد که آنروز به آن مي انديشد

* براي روز هاي باراني سايه باني بايد ساخت براي روزهاي پيري اندوخته اي بايد داشت

* براي آنان که مفهوم پرواز را نميفهمند، هر چه بيشتر اوج بگيري کوچکتر ميشوي

* فرق است بين دوست داشتن و داشتن دوست دوست داشتن امري لحظه ايست ولي داشتن دوست استمرار لحظه هاي دوست داشتن است

* اگر روزي عقل را بخرند و بفروشند ما همه به خيال اينکه زيادي داريم فروشنده خواهيم بود

* علف هرز چيه؟؟! گياهي که هنوز فوايدش کشف نشده

* زنان هوشيارتر از آن هستن که مردانگي خود را به همسران خود نشان بدهند

* تاريک ترين ساعت شب درست ساعات قبل از طلوع خورشيد است پس هميشه اميد داشته باش.

 



مکث در سکوت
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



مکث در با هم بودن
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



خطرات آشنایی پیش از ازدواج
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

خطرات آشنایی پیش از ازدواج

 

 

 

 

جنس زن و مرد اگر با هم به هر عنوان ارتباط پیدا کنند  ، چه ارتباط کاری و چه فرهنگی، بطور ناخودآگاه به هم وابسته می‌شوند. روانشناسان اصطلاحی دارند به نام روان «ناخودآگاه». بخشی از روان، «خودآگاه» است و بخشی دیگر «ناخودآگاه».

امروزه انواع و اقسام آشنایی‌ها بین دختران و پسران جهت ازدواج دیده می‌شود كه مختصری به نقد و بررسی آن‌ها می پردازیم.
خصوصات آشنایی های مستقیم  و بررسی آنها
الف) غلبه‌ی احساسات در آشنایی‌های مستقیم
نباید شور و حال آشنایی بر تعقّل غلبه پیدا کند و احساسات بر اصل شناسایی مقدّم شود. متأسّفانه این آداب در خواستگاری‌ها رعایت نمی‌شود و خواستگاری‌هایی که اکنون بین جوانان متداول شده است، سنگی معلّق در هواست. در خواستگاری‌های مستقیم که جوانی از جوان دیگر در پی یک دیدار سطحی و دلباختگی ذهنی انجام می‌‌دهد و در پی سه جلسه گفتگو با هم خودمانی می‌شوند و می‌گویند اگر به تفاهم رسیدیم بعداً با خانواده‌ها در میان می‌گذاریم، وقتی از آن جوان می‌پرسیم: چرا اینگونه عمل می‌کنی؟ می‌گوید: می‌خواهم طرف را بشناسم. گاه شاهد هستیم که با هم صحبت مستقیم نمی‌کنند؛ امّا بنحوی در یک پروژه با هم همکار می‌شوند و یک ارتباط کاری و عاطفی با هم پیدا می‌کنند و به بهانه‌ی آن با هم رفت و آمد پیدا می‌کنند.
هر چند رفت و آمدهای جوان به نیّت شناخت طرف مقابل انجام می‌شود، امّا نتیجه‌ی کار برعکس می‌گردد. یعنی در این ارتباطات قبل از اینکه شناسایی انجام شود، دلباختگی ایجاد می‌شود و دلباختگی و عاشقی مانع از شناسایی است؛ همانطور که می‌فرمایند: «حُبُّكَ للِشَّیءِ یُعْمی وَ یُصِمّ»؛ علاقه به چیزی انسان را کور و کر می‌کند، یعنی مانع از شناخت دقیق نسبت به نكات منفی آن می‌شود.

ب) تأثیر روان ناخودآگاه در تعلّق زن و مرد
جنس زن و مرد اگر با هم به هر عنوان ارتباط پیدا کنند، چه ارتباط کاری و چه فرهنگی، بطور ناخودآگاه به هم وابسته می‌شوند. روانشناسان اصطلاحی دارند به نام روان «ناخودآگاه». بخشی از روان، «خودآگاه» است و بخشی دیگر «ناخودآگاه».

 بی‌مناسبت نیست پیرامون اصطلاح «ناخودآگاه» مقداری تأمّل کنیم؛ زیرا بسیاری از آن غفلت داریم و چنانکه از نامش پیداست ذاتاً بنحوی است که باید از آن غفلت داشته باشیم. در حافظه‌ی ما چیزهایی ضبط می‌شود و در روح ما اثر می‌گذارد.
آن چیزها به دو دسته تقسیم می‌شوند: دسته‌ای از آن‌ها را با آگاهی و توجّه در حافظه جا می‌دهیم؛ مثلاً کتاب می‌خوانیم و مطالب آن را به خاطر می‌سپاریم و یا سخنان سخنرانی را می‌شنویم و در حافظه ضبط می‌کنیم. در این بخش هر آنچه با روح ما تطابق داشته باشد و آن را بپذیریم، در ذهن انباشته می‌کنیم و اگر آن را نپذیریم، از خاطر می‌بریم.
هر چند رفت و آمدهای جوان به نیّت شناخت طرف مقابل انجام می‌شود، امّا نتیجه‌ی کار برعکس می‌گردد. یعنی در این ارتباطات قبل از اینکه شناسایی انجام شود، دلباختگی ایجاد می‌شود و دلباختگی و عاشقی مانع از شناسایی است
دسته‌ی دوم چیزهایی است که ناخودآگاه بدون اینکه نیت انتخاب داشته باشیم، در ذهن خود انباشته می‌کنیم. به عنوان مثال اگر شما در جلسات سخنرانی شخصیتی حضور پیدا کنید و بادقّت سخنان و مباحث او را به خاطر بسپارید و آن سخنران در حین بحث خود حرکاتی را با دست یا صورت و ایما و اشاره برای تفهیم مباحث خود انجام دهد، هر چند شما به آن حرکات و اشارات توجّهی مستقیم و آگاهانه ندارید، بطور غیرارادی و به اصطلاح روانشناسان ناخودآگاه از آن حرکات تأثیر می‌پذیرید و در گفتگو با دیگران بدون اینکه تعمّد داشته باشید، از آن حرکات و اشارات بهره می‌گیرید. این، همان ضمیر «ناخودآگاه» است.
روانشناسان معتقدند بخش ناخودآگاه روان ما بسیار بزرگ‌تر و بیش‌تر از بخش خودآگاه ماست. آن‌ها مثال کوه‌های یخی که در دریا شناورند را مطرح می‌کنند که قسمتی اندک از آن از آب بیرون و قابل مشاهده است. ناخدایان باتجربه با دیدن این کوه‌های یخی وحشت می‌کنند؛ زیرا اگر کشتی با آن‌ها برخورد کند، منهدم می‌شود و دست کم صدمه‌ی سنگینی می‌بیند. ما اگر یکی از سرنشینان این کشتی باشیم، از وحشت ناخدا تعجّب می‌کنیم ولی ناخدا می‌داند در زیر قطعه یخی که می‌بیند، یک کوه یخ عظیم قرار دارد.ميگنا.روانشناسان از آن قسمت عمده‌ی زیر آب به ضمیر ناخودآگاه تعبیر می‌کنند. از آنجا که ما غفلت داریم، خطرناک است یعنی ضمیر ناخودآگاه ما داوری برای انتخاب ندارد. چه بخواهیم و چه نخواهیم انتخاب می‌کنیم.

شما سخنان یک سخنران را می‌شنوید و بخشی را می‌پذیرید و بخشی را رد می‌کنید. امّا بدون اینکه دقّت داشته باشید، حرکات و رفتارهای آن سخنران را کاملاً می‌پذیرید و تقلید می‌كنید؛ بدون اینکه حتّی علاقه به آن داشته باشید.
در فرآیند خواستگاری‌هایی که دختران و پسران به طور مستقیم انجام می‌دهند به این انگیزه که این ارتباط مقدمه‌ای برای شناسایی بهتر یکدیگر می‌باشد، هر چند ظاهراً حرف قابل دفاعی است، امّا ناخودآگاه در حال رد و بدل کردن محبّت به یکدیگر هستند. کار به جایی می‌رسد که پس از چند جلسه رفت و آمد ناگهان متوجّه می‌شوید به او بسیار دلبسته و وابسته شده‌اید و بطور قطع هم تصمیم گرفته‌اید با او ازدواج کنید.هر چند اطّلاعات اوّلیه حکایت از ظاهری منفی داشته باشد ـ مثلاً بدانید خانواده‌های شما با یکدیگر سنخیت ندارند ولی رشته‌های محبّت بین شما چنان در هم تنیده شده است که آن اطّلاعات را نادیده می‌گیرید و این از مواردی است که پیش از نظر کارشناس(عقل)، دل تصمیم گرفته؛ در حالی که از حقایق غافل بوده است. از این رو، خواستگاری را باید پس از کارشناسی‌های عقل انجام دهیم تا در دام رشته‌های محبّت ظاهری و هوس‌انگیز گرفتار نشویم.

با علاقمندی و به عبارت صحیح‌تر علاقه‌بندی که خود را در بند علاقه گرفتار می‌سازیم، بسیاری از عیوب را نمی‌بینیم و گاه عیوب را زیبا می‌بینیم. آدمِ دلباخته‌ دیگر حرف كسی را نمی‌پذیرد و حقایق را نمی‌بیند.
منبع: سامانه ملی ازدواج و خانواده

 



  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->



زندگی
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

زندگی خوردن وخوابیدن نیست


انتظارو هوس ودیدن ونادیدن نیست


زندگی چون گل سرخی است


پراز خارو پر ازبرگ وپرازعطر لطیف


یادمان باشد اگر گل چیدیم


عطرو برگ و گل و خار


همه همسایه دیوار به دیوار همند



مکث در جملات دکتر شریعتی
  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->


مصلحت

"" تشیع مصلحت "" نابود کننده ی "" تشیع حقیقت است .

همچنان که در تاریخ اسلام , "" اسلام حقیقت "" قربانی "" اسلام مصلحت "" شد.

دکتر علی شریعتی / کتاب شیعه / صفحه 255

محبت

محبت آرام و پاکی که میان دو دوست پس از شست و شوی غباری

 که بر دل ها یشان نشسته بوده است , تندتر و سوزنده تر می شود 


 

  

 

شگفتا 

وقتی که بود نمیدیدم وقتی میخواند نمی شنیدم وقتی دیدم که نبود وقتی شنیدم که نخواند! چه غم انگیز است که وقتی چشمه ای سرد و زلال در برابرت می جوشد ومی خواند و می نالد ,تشنه ی آتش باشی نه آب و چشمه که خشکید چشمه که از آن آتش که تو تشنه آن بودی بخارشد و به هوارفت و آتش کویر را تافت ودرخود گداخت واز زمین آتش روئید و از آسمان آتش بارید تو تشنه ی آب گردی نه تشنه آتش و بعد : عمری گداختن از غم نبودن کسی که تا بود از غم نبودن تو می گداخت !

 

دکتر علی شریعتی / کتاب کویر / صفحه 93

 

 

 

 

 

مناجات

 

 

خدایا : به مذهبی ها بفهمان که : آدم از خاک است , بگو که : یک پدیده مادی به همان اندازه خدا را معنی می کند که یک پدیده غیبی ! در دنیا به همان اندازه خدا وجود دارد که در آخرت , و مذهب اگر پیش از مرگ به کار نیاید , پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد

 

دکتر علی شریعتی / کتاب نیایش / صفحه 115 و 116

 


تنهایی...

وقتي که ديگر نبود، من به بودنش نيازمند شدم، وقتي که ديگر رفت، من به انتظار آمدنش نشستم، وقتي که ديگر نمی ‌توانست مرا دوست بدارد، من او را دوست داشتم، وقتي او تمام کرد، من شروع کردم، وقتی او تمام شد، من آغاز شدم، و چه سخت است تنها متولد شدن، مثل تنها زندگی کردن است، مثل تنها مردن است ...

دکتر علی شریعتی / گفتگوهای تنهایی

جهل

در روزگار جهل , شعور خود جرم است !

 

                                            دکتر علی شریعتی / مقدمه کتاب کویر

تكيه

به من تكيه كن من تمام هستی ام را دامني مي كنم تا تو سرت را بر آن بنهی ! تمام روحم را آغوشی ميسازم تا تو درآن از هراس بياسائی ! تمام نيروئی را كه در دوست داشتن دارم دستي می كنم تا چهره و گيسويت را نوازش كند ! تمام بودن خود را زانوئی ميكنم تا بر آن به خواب روی ! خود را , تمام خود را به تو مي سپارم تا هر چه بخواهی از آن بياشامی , از آن برگيری, هر چه بخواهی از آن بسازی , هر گونه بخواهی باشم ! از اين لحظه مرا داشته باش!

دکتر علی شریعتی / گفتگوهای تنهائی چاپ قدیم / صفحه782

 

اخلاص

 

اخلاص : یکتائی , آری یک توئی
آنگاه این چنین بنده ای خاشع , که به بندگی خداگونه ای شده است در زمین , واینچنین دوست خاکی , که در دوست داشتن , خدائی شده است , که دوست داشتن اگر به اخلاص رسیده باشد , دوست را به دوست همانند میکند . از زندگی زنده تر است و از خوشبختی جدی تر !

دکتر علی شریعتی / کتاب نیایش / صفحه 124

 

 

شک

خدایا : آتش مقدس شک را آن چنان در من بیفروز تا همه یقین هائی را که در من نقش کرده اند , بسوزد ! و آنگاه از پس توده این خاکستر , لبخند مهراوه بر لب های صبح یقینی , شسته از هر غبار طلوع کند

دکتر علی شریعتی / کتاب نیایش / صفحه
112

تقرب به خدا

راه تقرب خدا در اسلام تعقل است نه تعبد

 

 

دکتر شریعتی / پدر مادر ما متهمیم / صفحه 84

 

 

 

 

 

 

 

حرف

آدم بالاخره می میره حالا من به

 اسهال خونی بمیرم بهتره یا به خاطر حرفم؟

عشق

عشق راستین ترین و متعالی ترین احساس و نیاز انسان است, اما معشوق ؟ دروغین است ! دل هائی که عشق های بزرگ و پرشکوه می آفرینند کم نیست , اما روح هائی که معشوق باشند هیج نیست !؟ و این بسیار قابل تامل است که چرا عشق راست و معشوق دروغ است ?

 

 

دکتر علی شریعتی /گفتگوهای تنهائی/ صفحه 736

 

خاموش

وقتی نمیتوانی فریاد بزنی ناله نکن

خاموش باش

قرنها نالیدن به کجا انجامید

تو محکومی به زندگی کردن

تا شاهد مرگ آرزوهای خود باشی

!راز...

به شماره ی هر دلی , دوست داشتنی هست و

دل ها هر چه شگفت ترند , عشق نیز در آن ها شگفت انگیزتر

 

است کتر علی شریعتی / اسلام شناسی / صفحه524

 


 

علی

 

او (علی) حاكمی بود كه بر پهنه‌های بزرگی در آفريقا حكم می‌راند، اما زندانی سياسی نداشت. حتی يك زندانی سياسی و قتل سياسی. و طلحه و زبير قدرت‌مندترين شخصیت‌های بانفوذ و خطرناكی كه در رژيم او توطئه كرده بودند, هنگامی كه آمدند و بر خروج از قلمرو حكومتش اجازه خواستند, و می‌دانست كه به يك توطئه‌ ی خطرناك می‌روند, اما اجازه داد, زيرا نمی‌خواست اين سنت را برای قداره‌ بندان و قلدران به جای گذارد كه به خاطر سياست, آزادی انسان را پامال كنند
دکتر علی شریعتی / خودسازی انقلابی / صفحه ۱۴۵

 

 

 

 

 

 

 

مناجات...

خداوندا،برای همسایه كه نان مرا ربود، نان !! برای عزیزانی كه قلب مرا شكستند، مهربانی !! برای كسانی كه روح مرا آزردند، بخشش !! و برای خویشتن خویش آگاهی و عشق می طلبم.....

 

مردمان ما...

عده ای مثل قرص جوشانند، در لیوان آب که بیاندازیشان

 طوری غلیان کرده و کف می کنند که سر می روند

 اما کافی است کمی صبر کنی

 بعد می بینی که از نصف لیوان هم کمترند.


 



  • مربوط به موضوع » <-PostCategory->

 

عشق و ایمان در اوج پروازش از سطح ستایش ها می گذرد ومعشوق در انتهای صعودش در چشم عاشق سراپا غرق سرزنش می شود , و این هنگامیست که دوست , استحقاق بخشوده شدنش را در چشم دوست از دست می دهد

دکتر علی شریعتی / زن / صفحه 149
 
 
 
منتظر نمان پرنده ای بیاید و پروازت دهد , در پرنده شدن خویش بکوش

دکتر علی شریعتی / تاریخ و شناخت ادیان / صفحه178